تولیت آستان قدس رضوی: تلاش‌های بی‌وقفه شهید رئیسی در خدمت به مردم، الگویی برای مسئولان کشور است صبحی به رنگ گنبد طلا: روایت دل‌های عاشق در روز زیارتی امام‌ رضا (ع) گردهمایی ۸۰۰ نفر از برگزارکنندگان همایش جهانی شیرخوارگان حسینی در حرم رضوی نصب ۲۰۰ پنکه مه‌پاش در مسیر منتهی به جمرات همسر شهید جمهور: رئیسی مفهوم اقامه عدل را در عمل معنا کرد ۱۸ اندرز زندگی‌ساز اقدامات برجسته دولت شهید رئیسی در تسهیل سفر‌های زیارتی گنبد حرم مطهر امام‌رضا(ع) سیاه‌پوش شد (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) با دل سپرده به رضا(ع)، تا شهادت رفت + فیلم اطلس جغرافیایی راهبردی دفاع مقدس رونمایی شد دیدار با دریای عمیق معارف اسلامی در صحیفه سجادیه انگشتر عقیق تو در خون تپیده بود روایت یک سوگ دسته‌جمعی بدعادتمان کردید آقای رئیس‌جمهور شهید رئیسی اخلاق و تقوا مسئله اولش بود اموال مسروقه موزه شاه نعمت‌الله ولی بازگردانده شد خدمت خالصانه آیت‌الله رئیسی به شهادت ختم شد اعلام ویژه‌برنامه‌های حرم مطهر رضوی به‌مناسبت روز زیارتی امام‌رضا(ع)، فردا (چهارشنبه، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) «نوسان»، نمونه‌ای موفق از برنامه‌سازی در حوزه مقاومت عطر حرم امام رضا (ع) در موصل پیچید | استقبال گرم عراقی‌ها از کاروان مهر رضوی + فیلم
سرخط خبرها

معرفی کتاب «سقاخانه و آهو‌ها» نوشته: سیدمحمد سادات اخوی

  • کد خبر: ۹۸۶۴۶
  • ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۷
معرفی کتاب «سقاخانه و آهو‌ها» نوشته: سیدمحمد سادات اخوی
«سقاخانه و آهوها» | نوشته: سیدمحمد سادات اخوی | انتشارات: به نشر | قیمت: ۲۴ هزار تومان

به گزارش شهرآرانیوز؛ کتاب «سقاخانه و آهوها»، نوشته سیدمحمد سادات اخوی، جلد سوم از مجموعه هشت جلدی آهوانه هاست.

مجموعه آهوانه‌ها در هشت جلد به نام‌های «خانه تکانی‌های آهو»، «آهو‌های صحن آزادی»،
«سقاخانه و آهوها»، «حرف‌های خودمانی آهوها»، «دلتنگی آهو‌های بست بالا»، «الفبای آهو‌های بست پایین»، «نقاره زنی آهوها» و «عاشق شدن آهوها» منتشر شده است.

«سقاخانه و آهوها» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه که برداشت‌های آزادی از عیون اخبارالرضا (ع) دارد و برآیند پژوهش و قلم عالم ارجمند «شیخ صدوق (ره)» است.

در بخشـــی از کتــاب مــی خــوانیم: «مــرد با انگشت به شیشه می‌زد. معلوم بود که از ظهر در فرودگاه نشسته و حسابی کلافه شده بود.

مردی که پشت شیشه نشسته و پنجره شیشه‌ای را بسته بود، نمی‌خواست (یا شاید «نمی توانست») پاسخش را بگوید. مرد، مستاصل، با نگاهش به فروشنده «بلیت‌های برگشتی» پرواز مشهد، التماس می‌کرد. مرد فروشنده، درمانده‌تر از او، نمی‌دانست چه کند.

آهسته پنجره را باز کرد و پیش از آنکه مسافران دیگر متوجه شوند و امیدوار به سوی او بدوند، رو به مرد گفت: «به خدا تقصیر من نیست، عزیزجان! در همه سه پرواز قبلی، فقط پنج تا برگشتی داشتیم.»
این را گفت و پنجره را بست.

مرد مسافر، نگاهی به ساعت مچی اش کرد و نگران‌تر شد. مرد بلندقامتی که نشسته بود کنار او، پرسید: «می شه ان شاءا... برادر! حالا کارت چیه که ان قدر واجبه به خاطرش بری مشهد؟»

مرد همچنان درمانده گفت: بچه دوساله ام خون ریزی داخلی کرده و رفته تو کما. به زنم قول دادم برم مشهد و شفاش رو از آقا امام رضا (ع) بگیرم...»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->